امام زمان(عج)-مناجات محرمی
در معرض نگاه شما نور می شوم
بی نور تو ز محضرتان دور می شوم
کم با تو حرف می زنم امّا دلم پر است
از شرمساری است که مهجور می شوم
اصلاً به روی من نمیاری که من بَدَم
وقتی که باز وصلۀ ناجور می شوم
بی آبرویم و به غمت گریه می کنم
آنگاه از نگاه تو مسرور می شوم
چشمان توست جوشش آب حیات من
من با تو زنده می شوم و نور می شوم
وقتی به سبک زندگی ات زندگی کنم
پس با مسیر بندگی ات جور می شوم
در پیش پات سفرۀ جان پهن می کنم
روزی که در سپاه تو مأمور می شوم
دارم امید روز قیامت به اذن تو
من باز روضه خوان تو محشور می شوم
گاهی شباهتی به تو پیدا کند دلم
با یک فرازِ ناحیه ، مأجور می شوم
پس ندبه می کنم به غریبی جدّ تو
آنقدر گریه می کنم که دگر کور می شوم
یا منتقم سپاه تو تشکیل می شود
من هم در آن به نام تو مشهور می شوم